به گزارش مشرق، افغانستان از سال 2001 تاکنون مهمترین جایگاه را در سیاست خارجی آمریکا داشته و حتی عاملی تعیین کننده در میزان محبوبیت یا عدم محبوبیت دو حزب رقیب دموکرات و جمهوریخواه بوده است.
اما با وقوع تحولات و انقلاب های دومینویی در خاورمیانه، بیشترین توان و تمرکز سیاست خارجی آمریکا معطوف به این حوزه شده است؛ حوزه ای که به باور کارشناسان، دست کم تاکنون برای آمریکاییها چندان خوشایند نبوده و نقشه قدیمی خاورمیانه جدید واشنگتن را نقش بر آب کرده است.
در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، افغانستان و آینده فراروی این کشور، به رغم حضور 9800 نیروی آمریکایی در افغانستان، آنچنان که باید در محور سیاست خارجی آمریکا قرار نگرفته است به گونهای که در هیچ یک از سه مناظره انتخاباتی دو رقیب، به موضوع افغانستان پرداخته نشد. امری که به جهت زیرسوال برده شدن موقعیت آمریکا، برای شهروندان این کشور، پذیرفتنی نخواهد بود.
عدم اشاره به موضوع افغانستان نه تنها در مناظرههای انتخاباتی مشهود بود، بلکه حتی در موضعگیری و فعالیت نامزدها در فضای مجازی نیز قابل پیگیری بود. همچنانکه کلینتون در صفحه اینترنتی خود فقط به این جمله کوتاه بسنده کرد که " تعهد ما به افغانستان در راستای دموکراسی و امنیت" مىباشد.
در مورد ترامپ نیز مواضع ضد و نقیضی دیده میشود، وی در مورد افغانستان اشاره خاصی نداشته و در رابطه با ناتو به این موضع پرداخته که ناتو و ٢٨ متحد دیگر آن، سهم خویش را به خوبی ادا نمیکنند و درعین حال، از ناتو خواسته بود تا به آمریکا به خاطر دفاع از این نهاد، پول بپردازد. گویا این نامزد جمهوریخواه هیچ حرفی برای گفتن در مورد جنگ علیه تروریسم در افغانستان و قیمت هنگفتی را که مالیات دهندگان آمریکایی و مردم افغانستان در ١٦ سال گذشته پرداختهاند، ندارد.
در این میان شاید بتوان وضعیت افغانستان در شرایط پیروزی هر یک از نامزدهای حزب دموکرات و جمهوریخواه را با توجه به صبغه فعالیت آنها در افغانستان پیش بینی کرد. بر این اساس میتوان چنین ارزیابی کرد که افغانستان برای دموکراتها، اهمیتی استراتژیک دارد. به علاوه دولت وحدت ملی، نیز میانه خوبی با دموکراتها دارد و برخلاف جمهوریخواهان، از حمایت وسیع حزب دموکرات برخوردار است.
بنابراین ممکن است دولت افغانستان نیز به پیروزی دموکراتها در انتخابات پیش-روی Hمریکا چشم دوخته باشند؛ اما این امر صرفاً جنبه داخلی دارد و در سیاست خارجی افغانستان که مبتنی بر برقراری توازن در مناسبات خارجی با همه کشورهاست تاثیری ندارد.
ولی در این میان، جمهوریخواهان در مورد افغانستان حرف زیادی برای گفتن ندارند؛ بنایراین در صورتی که جمهوریخواهان در آمریکا به قدرت برسند، طالبان در افغانستان قدرتمندتر خواهند شد. این ادعا زمانی به واقعیت نزدیک میشود که این نکته را مدنظر قرار دهیم که جمهوریخواهان با توجه به لابی گستردهای که با پاکستان دارند، در صورت پیروزی در ریاست جمهور آمریکا، دست پاکستان در افغانستان بازتر خواهد شد و وضعیت امینتی در این کشور نیز بدتر میشود.
هر چند در بازیهای سیاسی و رسانهای مربوط به انتخابات سکوت تعمدی نامزدهای انتخاباتی آمریکا در مورد افغانستان همچنان ادامه داشته، اما قدر مسلم اینکه پس از انتخاب هر کدام از نامزدهای حزب دموکرات و یا جمهوریخواه، آنها ناگزیر از مواجهه شدن با واقعیتی به نام افغانستان هستند. همچنانکه توافقنامه کمک 791 میلیون دلاری آمریکا به افغانستان گویای نیاز مبرم آمریکا به توجه به مسائل افغانستان است.
از سوی دیگر عدم اجرای تعهدات اوباما در خصوص افغانستان نیز قابل تامل است. به عبارت دیگر باراک اوباما در حالی به پایان دوره ریاستجمهوری خود در آمریکا نزدیک میشود که تعهدهای عملی نشده زیادی در کارنامه 8 ساله وی قابل مشاهده است؛ از جمله میتوان به پایان دادن به جنگهای فرامرزی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و تأمین امنیت در این کشور و مبارزه با القاعده و طالبان اشاره کرد.
با توجه به مجموعه این مسائل دولت وحدت ملی باید این نکته را مدنظر قرار دهد که تنها راه برون رفت از مشکلات و معضلات کنونی افغانستان را باید در داخل این کشور و در سایه وحدت و اتفاق نظر داخلی و همراهی مردمی دنبال کند و چشم امید داشتن به ورای مرزها در جهت بهبود وضعیت این کشور سرانجامی نخواهد داشت.
اما با وقوع تحولات و انقلاب های دومینویی در خاورمیانه، بیشترین توان و تمرکز سیاست خارجی آمریکا معطوف به این حوزه شده است؛ حوزه ای که به باور کارشناسان، دست کم تاکنون برای آمریکاییها چندان خوشایند نبوده و نقشه قدیمی خاورمیانه جدید واشنگتن را نقش بر آب کرده است.
در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، افغانستان و آینده فراروی این کشور، به رغم حضور 9800 نیروی آمریکایی در افغانستان، آنچنان که باید در محور سیاست خارجی آمریکا قرار نگرفته است به گونهای که در هیچ یک از سه مناظره انتخاباتی دو رقیب، به موضوع افغانستان پرداخته نشد. امری که به جهت زیرسوال برده شدن موقعیت آمریکا، برای شهروندان این کشور، پذیرفتنی نخواهد بود.
عدم اشاره به موضوع افغانستان نه تنها در مناظرههای انتخاباتی مشهود بود، بلکه حتی در موضعگیری و فعالیت نامزدها در فضای مجازی نیز قابل پیگیری بود. همچنانکه کلینتون در صفحه اینترنتی خود فقط به این جمله کوتاه بسنده کرد که " تعهد ما به افغانستان در راستای دموکراسی و امنیت" مىباشد.
در مورد ترامپ نیز مواضع ضد و نقیضی دیده میشود، وی در مورد افغانستان اشاره خاصی نداشته و در رابطه با ناتو به این موضع پرداخته که ناتو و ٢٨ متحد دیگر آن، سهم خویش را به خوبی ادا نمیکنند و درعین حال، از ناتو خواسته بود تا به آمریکا به خاطر دفاع از این نهاد، پول بپردازد. گویا این نامزد جمهوریخواه هیچ حرفی برای گفتن در مورد جنگ علیه تروریسم در افغانستان و قیمت هنگفتی را که مالیات دهندگان آمریکایی و مردم افغانستان در ١٦ سال گذشته پرداختهاند، ندارد.
در این میان شاید بتوان وضعیت افغانستان در شرایط پیروزی هر یک از نامزدهای حزب دموکرات و جمهوریخواه را با توجه به صبغه فعالیت آنها در افغانستان پیش بینی کرد. بر این اساس میتوان چنین ارزیابی کرد که افغانستان برای دموکراتها، اهمیتی استراتژیک دارد. به علاوه دولت وحدت ملی، نیز میانه خوبی با دموکراتها دارد و برخلاف جمهوریخواهان، از حمایت وسیع حزب دموکرات برخوردار است.
بنابراین ممکن است دولت افغانستان نیز به پیروزی دموکراتها در انتخابات پیش-روی Hمریکا چشم دوخته باشند؛ اما این امر صرفاً جنبه داخلی دارد و در سیاست خارجی افغانستان که مبتنی بر برقراری توازن در مناسبات خارجی با همه کشورهاست تاثیری ندارد.
ولی در این میان، جمهوریخواهان در مورد افغانستان حرف زیادی برای گفتن ندارند؛ بنایراین در صورتی که جمهوریخواهان در آمریکا به قدرت برسند، طالبان در افغانستان قدرتمندتر خواهند شد. این ادعا زمانی به واقعیت نزدیک میشود که این نکته را مدنظر قرار دهیم که جمهوریخواهان با توجه به لابی گستردهای که با پاکستان دارند، در صورت پیروزی در ریاست جمهور آمریکا، دست پاکستان در افغانستان بازتر خواهد شد و وضعیت امینتی در این کشور نیز بدتر میشود.
هر چند در بازیهای سیاسی و رسانهای مربوط به انتخابات سکوت تعمدی نامزدهای انتخاباتی آمریکا در مورد افغانستان همچنان ادامه داشته، اما قدر مسلم اینکه پس از انتخاب هر کدام از نامزدهای حزب دموکرات و یا جمهوریخواه، آنها ناگزیر از مواجهه شدن با واقعیتی به نام افغانستان هستند. همچنانکه توافقنامه کمک 791 میلیون دلاری آمریکا به افغانستان گویای نیاز مبرم آمریکا به توجه به مسائل افغانستان است.
از سوی دیگر عدم اجرای تعهدات اوباما در خصوص افغانستان نیز قابل تامل است. به عبارت دیگر باراک اوباما در حالی به پایان دوره ریاستجمهوری خود در آمریکا نزدیک میشود که تعهدهای عملی نشده زیادی در کارنامه 8 ساله وی قابل مشاهده است؛ از جمله میتوان به پایان دادن به جنگهای فرامرزی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و تأمین امنیت در این کشور و مبارزه با القاعده و طالبان اشاره کرد.
با توجه به مجموعه این مسائل دولت وحدت ملی باید این نکته را مدنظر قرار دهد که تنها راه برون رفت از مشکلات و معضلات کنونی افغانستان را باید در داخل این کشور و در سایه وحدت و اتفاق نظر داخلی و همراهی مردمی دنبال کند و چشم امید داشتن به ورای مرزها در جهت بهبود وضعیت این کشور سرانجامی نخواهد داشت.